کد مطلب:154038 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

شهادت علی اصغر
السلام علی عبدالله الحسین الطفل الرضیع، المرمی الصریع المتشحط دما المصعد دمه فی السماء المذبوح بالسهم فی حجر ابیه، لعن الله رامیه حرملة بن كاهل الاسدی و ذویه.

«سلام بر عبدالله فرزند حسین، طفل شیرخوار كه با پیكان تیر دشمن از پای درآمد و به خونش آغشته شد همان كه خونش بطرف آسمان بالا رفت و در دامن پدر با تیر دشمن ذبح گردید خدا تیرانداز او حرملة بن كاهل اسدی و همدستانش را لعنت كند».

عبدالله رضیع كه به علی اصغر مشهور گشته مادرش رباب دختر امرءالقیس بن عدی است كه امام حسین علیه السلام نسبت به او علاقه وافری داشت و رباب هم شیفته امام بود.

آه، چه مصیبت بزرگ و جانگدازی است شهادت علی اصغر، مخصوصا بر حسین چه قدر دشوار بود و چگونه چنین مصیبت دردناكی را تحمل كرد كه نه با شمشیر در برابر دشمن ایستاده و نه با زبان با دشمن به گفتگو پرداخته آخر جرم علی اصغر شیرخوار چه بود كه باید همانند مردان جنگجو به شهادت برسد.

هنگامی كه كه حسین استغاثه می نمود اهل حرم صدای حسین را شنیدند همگی صدا را به گریه و زاری بلند كردند حسین برای آرام كردن زنان به حرم آمد و زینب فرمود: ناولینی طفلی الصغیر حتی اودعه. «فرزند صغیرم را بیاور تا او را ببینم و با او وداع كنم» زینب


عبدالله را از مادرش رباب گرفت و بخدمت حسین آورد، حسین فرزندش را در آغوش گرفت و غرقه بوسه نمود كه در همین حال تیری از جانب دشمن آمد و گلوی علی را شكافت حسین طفل را به خواهرش داد و دست ها را زیر گلوی علی گرفت و چون از خون پر شد به طرف آسمان پاشید چنانكه شاعر می گوید:



و منعطف اهوی لتقبیل طفله

فقبل منه قبله السهم منحرا



«یعنی چون خم شد تا كودكش را ببوسد كه تیری آمد و قبل از حسین گلوی علی را بوسه زد».

و نقل شده كه چون حسین مشاهده كرد چشم های علی به گودی فرورفته و لبها خشك شده و از شدت تشنگی به حالت اغماء درآمده او را به طرف دشمن آورد تا شاید بتواند عواطف آنان را نسبت به طفل شیرخوار برانگیزد و او را سیراب كنند.

حسین كه طفل شیرخوارش را به جهت گرمای آفتاب در زیر عبا گرفته بود در مقابل دشمن سر دست بلند كرد تا همه دشمن ببینند، آنگاه فرمود: یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل اما ترونه كیف یتلظی عطشا. «مردم اگر به من رحم نمی كنید به این طفل رحم كنید مگر نمی بینید از تشنگی آرام ندارد و می سوزد؟»

لیكن در دلهای سخت تر از سنگ مردم كوفه نه تنها اثری نداشت بلكه حرمله ملعون تیری به چله كمان نهاد و علی اصغر را هدف قرار داد. فذبحه من الاذن الی الاذن. گلوی علی را گوش تا گوش برید، علی كه سوزش تیر را احساس كرد مانند مرغ سر بریده روی دست پدر پر و بال می زد، حسین دو دست زیر گلوی علی گرفت و مشت ها لبریز از خون بطرف آسمان پاشید، امام باقر (ع) فرمود: یك قطره از آن به زمین برنگشت.

آنگاه امام فرمود: اللهم احكم بیننا و بین قوم دعونا لینصرونا فقتلونا. «خدایا تو خود بین ما و مردمی كه ما را دعوت كردند تا یاری كنند و ما را كشتند قضاوت فرما» از طرف آسمان ندائی شنید: دعه یا حسین فان له مرضعا فی الجنة. «حسین علی را واگذار كه در بهشت او را شیردهنده ای است».

سپس فرمود: هون ما نزل بی انه بعین الله تعالی اللهم لا یكون اهون علیك من فصیل اللهم ان كنت حبست عنا النصرفا فاجعله لما خیر منه و انتقم لنا من الظالمین و اجعل ما حل لنا فی


العاجل ذخیرة فی الآجل.

«یعنی آن چه بر ما وارد می شود بر من گوارا است كه در حضور خدا و برای خدا است، بار خدایا شیرخوار من در پیشگاه تو كمتر از ناقه صالح نیست (كه به علت كشتن آن بر قوم صالح غضب فرمودی).

حسین علیه السلام با نوك غلاف شمشیر قبری كند و عبدالله را با بدن و قنداقه آغشته بخون دفن كرد: لا حول و لا قوة الا بالله [1] .


[1] نفس المهموم ص 349 -حياة الحسين 275:3 - اعيان الشيعه 609:1 - بحار49:45 - ابصار العين ص 24.